
سبحانَ مَن فَطَمَ بِفاطمَه مَن أحَبَّها مِنَ النّار مادر ما نمیزاره که بسوزه توی آتیش شیعهی حیدر کرّار اصاً خودش سوخت که ما نسوزیم میون شعله به یاد ما بود اصاً زمین خورد که ما بلند شیم اینهمه خوبی زیادِ ما بود بازوی خستهش دستمو گرفت دست شکستهش دستمو گرفت مادر سادات جونم به فدات... ***** سبحانَ مَن فَطَمَ بِفاطمَه مَن أحَبَّها مِنَ النّار دست مهربون مادر یاور هر چی غریب و چارهی هر چی گرفتار اصاً نمیشه صداش کنی و مادر به دردت محل نذاره نمیشه بگی مشکلی دارم به پیش پات راه حل نذاره اشک شبونهش مرهم دلا سفرهی خونهش سهم سائلا مادر سادات جونم به فدات... ***** سبحانَ مَن فَطَمَ بِفاطمَه مَن أحَبَّها مِنَ النّار فاطمیه یعنی باید باشی روی اسم مادر غیرتی مثل علمدار اصاً اباالفضل به رُو نیاورد روضهی سخت فرق و عمودو وقتی که با اون صورت خونی تُو علقمه دید روی کبودو صحنهی محشر غوغای عَلم رُو دست مادر دستای قلم مادر عبّاس جونم به فدات...