زان یار دلنوازم شکریست با شکایت

زان یار دلنوازم شکریست با شکایت

[ محسن عراقی ]
زان یار دلنوازم، شُكریست با شكایت
گر نكته‌دانِ عشقی، بشنو تو این حكایت

بی‌مُزد بود و مِنَّت هر خدمتی که کردم
یا رب مباد کَس را مَخدومِ بی‌عنایت

در زلفِ چون کمندش ای دل مپیچ کانجا
سرها بریده بینی بی‌جرم و بی‌جنایت
*****
لطفی که کرده‌ای تو به من مادرم نکرد 
ای مهربان تر از پدرو مادرم حسین
****
من آدم توام، آدم مردمم نکن 
جای جز شلوغیه اربعینت گمم نکن
****
از دور خودت دور مکن چند گدا را 
خوب است که شه دور و بری داشته باشد

نظرات