(مُحرِمانِ این حرم هستیم با امُالبَنین)۲ معنیِ یا فاطمه، یعنی که یا امُالبَنین (عقل از درک مقامات بلندش عاجز است)۲ عشق میگوید، سلامالله علی اُمُالبَنین زائر زهرا فقط این راز را فهمیده است مصطفی بالا سر و پایین پا اُمُالبَنین مرقد این فاطمه، پایین پای فاطمهاست نیست از آن قبرِ پنهان، راه تا اُمُالبَنین (زندگیات شد علی و بندگیات شد علی)۲ آمدی تا قُرب تا حق تا خدا اُمُالبَنین با تو باید دید زهرایی شدن زینب شدن با تو باید خواند ماادراک ما اُمُالبَنین (در نجف نقش ضریح مرتضی یا فاطمهاست)۲ در حرم دیدم به ایوان طلا اُمُالبَنین ابتدای این غزل از بیت زهرا شد شروع ابتدایی که ندارد انتها اُمُالبَنین آمدی گفتی به ازن الله عشق آغاز شد نام تو شد مادر آیینهها اُمُالبَنین از همان روزی که زینب گفت مادر جان به تو از همان روزی که دختر شد تو را اُمُالبَنین (مادری کردی برای تشنگیهای حسین)۲ مادری کردی برای مجتبی اُمُالبَنین با کنیزان مینشستی و کنیزی کردهای از خودت حتی ز نام خود رها اُمُالبَنین (ای تمام مادران، قربانِ این نامادری)۲ (ای پس از سوع القضا حسن القضا اُمُالبَنین)۲ چار فرزندت فدای چار فرزند علی (زندگی را ساختی با هشت تا اُمُالبَنین)۲ آه از آن روزی که آند بین آغوشت حرم تکیه میدادی پس از آن بر عصا اُمُالبَنین در میان کاروان بجههایت رفتیو یک نفر اما ندیدی اُمُالبَنین (تا که گفتی پیرزن دنبال زینب آمدم)۲ گفت حق داری که نشناسی مرا اُمُالبَنین (جانِ من داغ کجا اینقدر پیرت کردهاست)۲ گفت رفتم قتلگاهِ کربلا اُمُالبَنین ای بلا دیده، کدامش در کجایش سخت بود گفت وای از شام، از شام بلا اُمُالبَنین کربلا بود و هجوم نیزهها در نیزهها شام بود و ضربههایی بیهوا اُمُالبَنین کربلا و خندهها بر رو زدنهای حسین شام بودو ناسزا در ناسزا اُمُالبَنین (خواندهای وِیلی علی شِبلی علیک یا حسین)۳ خواندهای تَدْعُوِنِّی وَیْكِ یا اُمُالبَنین (دیگر مرا اُمُالبَنین نخوانید)۲ زبرا که من دیگر پسر ندارم الا مادر به قربونِ جمالت رُخ قدر و دو اَبروی هلالت شنیدم کامِ عطشان جان سپردی گلِ اُمُالبَنین شیرم حلالت