محمد کمیل

روزگارم درپناه

2845
30
(روزگارَم در پناهِ تکیه‌ات سَر می‌شود)۴
(دست بر خاکِ سیاهَم می‌زنم، زَر می‌شود)۲

(بچّه‌ی شاگردِ پرچم دوز را! مَردی شده)۲
(تازه دارد مثل نوکر‌هات، نوکر می‌شود)۴

(جیبِ خالی دارم امّا، خرجِ هِیئت می‌کنم)۳
(برکتِ وِل‌خرجی‌ام صد‌ها برابر می‌شود)۲

(اَبا عَبداللهِ الحُسِین)۱۰

(جیبِ خالی دارم امّا، خرج هیئت می‌کنم)۲
(برکتِ وِل‌خرجی‌ام، صد‌ها برابر می‌شود)۲

(فرشِ خانه می‌فروشم، جایِ آن غَم می‌خرم)۲
((خستگیِ سینه‌زن،)۳ با گریه‌اش دَر می‌شود)۲

(عقل را ول کرده‌ام، خواب و خوراکم روضه‌است)۲
(مجلسِ دیوانه‌ها، یک جورِ دیگر می‌شود)۲

(سفره‌ی نذریِ من، کلا برایِ گریه است)۲
(این پنیر و سبزی و نان چند مِنبَر می‌شود)۲

(اَبا عَبدالله الحُسِین)۱۰

(مَزه دارد دست پختِ آشپز‌هایَت حسین)۲
(بانیِ دیگِ غذایَت شخصِ مادر می‌شود)۲

(باز دستِ دختر من پای هیزُم سوخته)۲
(شُکر کردم سوخت، چون عشقش مُکَرَّر می‌شود)۲

((آب می‌نوشم ولی در اِستکانم آتش است)۲
(تشنگیِ کربلا با آب، بدتر می‌شود۲)۲

(پیشِ زهرا آب را بستَند امشب بر حرَم)۳
(این خبر دارد به دردی سخت مُنجَر می‌شود)۲

گریه کرد و از میانِ خیمه پا بیرون کشید
(گفت: بابا حیدرت، شِش ماهه اصغر می‌شود)۲

یک علیِ اکبرِ تو شد، هزار و یک علی
(پس علیِ اصغرِ تو، چند لشکر می‌شود)۲

(اَبا عَبداللهِ الحُسِین)۱۰

بر مشامَم می‌رسد،هر لحظه بوی کربلا
بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا

تشنه‌ی آبِ فراتَم، ای اجَل مهلت بده
تا بگیرم در بغل، قبرِ شهیدِ کربلا

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش