رقیه جان

رقیه جان

[ حسین عینی فرد ]
(رقیه جان رقیه جان رقیه جان... )۴

رقیه ساقیِ عشقه 
که مدهوشِ اباالفضله 
حسین‌زاده‌ست ولی یک عمر 
تو آغوشِ اباالفضله 
ابوفاضل شده ماهِ شبِ تارِ بنی‌هاشم
ولی ماهِ ابوفاضل روی دوشِ اباالفضله

نگاه‌ها تا به ماه افتاد
به خاک از سرِ عدو کلاه افتاد 

رقیه گفت همین حالا 
عمو جون برو بزن سر از اعدا

قمر به ماهش گفت
نظر به سقا کن
میکشم‌ این لشکرو من
بشین تماشا کن

شدم ولی طعمه
مارد بد فطرت
ماردو زد قمر با ذکر
بر عمر لعنت

(رقیه جان رقیه جان رقیه جان... )۴

وصیِ حیدر و احمد
کسی غیر از رقیه نیست
به آل فاطمه سرمد
کسی غیر از رقیه نیست

به روی تک تک آلِ امیه بعد عاشورا
یقین کسی که مشت محکم زد
کسی غیر از رقیه نیست

اباالفضلی قیامت کرد 
سپاه امیه رو عزیمت کرد
یه لشکر رو به هم کوبید
به قصد معاویه علم کوبید

ابوالعجائب شد
وقت رجز خوندن
همه یل های شام میگن
دست به دهن موندن

پیش همه رو کرد
دستِ یه بت سازو
رقیه بی آبرو کرد 
یزید سگ باز رو

(رقیه جان رقیه جان رقیه جان... )۴

نظرات