رفتی و دست مهربانت رفت در خاک

رفتی و دست مهربانت رفت در خاک

[ میثم مطیعی ]
(رفتی و دست مهربانت رفت در خاک
رفتی و از داغت عزادارند افلاک)۲

با خویش بردی آن نگاه مهربان را
آن رحمت جاری و پاگ و بیکران را

(رفتی ولی بوی تو را دارد مدینه
ابری شده از غصه می‌بارد مدینه)۲

یک عمر در راه خدا سختی کشیدی
رفتی ولی از امتت خیری ندیدی

(قرآن صدایت می‌زند برگرد احمد)۲
آیات رحمان غرق ذکر یا محمد

برگرد آیات خدا بی تو غریب‌اند
آیات نور و انّما بی تو غریب‌اند

غار حرا دلتنگ شب‌های تو مانده
در حسرت یک بوسه از پای تو مانده

رفتی ولی در قلب‌های دشمن و دوست
آن چهره و لبخند زیبای تو مانده

هر چند نشنیدند یک عده صدایت
در آسمان شهر آوای تو مانده

(بر روی پیشانی ایتام مدینه
مثل همیشه جای لب‌های تو مانده)۲

نور علی نور دل غمگین زهرا
در ظلمت این قوم زهرای تو مانده

(این گدا سوی مدینه سفری می‌خواهد)

(رفتی برایش ناله مانده درد مانده
رفتی علی در بین صد نامرد مانده)۲

اقا تو رفتی بیت الأحزان را ندیدی
(سینه زدن بر خاک سوزان را ندیدی)۲

(رفتی ندیدی ناله‌های دخترت را)۲
خون گریه‌ها و ربنای دخترت را

رفتی ندیدی بعد تو حرمت شکستند
دستان حیدر را میان کوچه بستند

رفتی سفارش‌های تو روی زمین ماند
بعد از تو زهرا و امیر‌المومنین ماند

بعد از علی تنها و بی یاور حسن شد
خونین جگر، خونین دهن، خونین کفن شد

رفتی ندیدی ماجرای کربلا را
رفتی ندیدی پیکر در بوریا را

(در کربلا اجر رسالت این‌چنین بود)۲
جسم حسینت پاره پاره بر زمین بود

بی اعتنا از گریه زینب گذشتند
از روی جسمش با سُم مرکب گذشتند

اینجا میان روضه‌ها زینب قدم زد
آتش به جان شعرهای محتشم زد

(این کشته افتاده‌ی بی سر حسین است)۲
این که نمانده از تنش پیکر حسین است

این که سپاهی ریخته روی تن او
این شاه بی‌سردار و بی‌لشکر حسین است

این خیمه‌ای که گیسوی حورش طناب است
حالا اسیر شعله و آفتاب است

این پیکری که زینت دوش نبی بود
حالا تمام پیکرش شد خاک آلود

نظرات