رجز آن است که آغاز کند محشر را، یا حیدر خطبه خواندم که ببینند دَمی حیدر را، یا حیدر بشنود هر که یهودی که در این عالم هست، یا حیدر پدرم بود که انداخت درِ خیبر را، یا حیدر شب صِفین که ماه از رخ حیدر میریخت یا حیدر یا علی از دو لبِ مالکاشتر میریخت، یا حیدر صبحِ فرداش همه غرق تماشا بودند، یا حیدر او قدم میزد و زیر قدمش سر میریخت یا حیدر تا دَم علوی، زیرو روکنم، مسجدِ اُمَوی هیچ کوهی نشود مانندم، حرز یا فاطمه بازوبندم کوفه تا چهل منزل بود، من چهل تا درِ خیبر کندم عقیلةالعربم من، مرتضوینَسَبم من زینبم من، زینبم من، زینبم من
خیلی عالیه . یا علی مدد