دیگه دارن صبر خواهر تو رو سر میرسونن

دیگه دارن صبر خواهر تو رو سر میرسونن

[ حسین ستوده ]
دیگه دارن صبر خواهر تو رو سر میرسونن
ته گودال بی حیایی رو به آخر میرسونن

سه ساعت کشید
دیدی خوابم به واقعیت کشید
کو لباست زینب خجالت کشید
سه ساعت کشید
تن خستت درد جراحت کشید
کار جسمت آخر به غارت کشید

خنجرتو این همه با مکث نکش
هلاله ای خنجرو برعکس نکش

حسین حسین حسین

گفتم اول وقتی افتادی دیگه آخر کاره
شد سه ساعت ولی شمر یه لحظه دست بر نمیداره

سه ساعت برید
سرتو با بغض و حسادت برید
با بد و بیراه و اهانت برید
سه ساعت برید
دلش از سنگِ با قساوت برید
اذیتت کرد و در نهایت برید

این تنِ به جونشو راحت بزار
امامته یه خورده حرمت بزار

چه خبر شده
بدنت به دست شمر مختصر شده
چه کنم حسین
چه شرور بی حیا خیلی شر شده

شمر قباحت داره
امامته به صورتش نزن خجالت داره
شمر قباحت داره
لگد نزن جسمشو این همه جراحت داره
شمر قباحت داره
جایی که مادرم ببوسه خیلی حرمت داره
شمر قباحت داره
دستی که میزنی بهش مگه طهارت داره

نظرات