- دمدمای غروب بارونم بیسر و سامونم؛ پریشونم روضههاته بهشت دنیام و کربلات، عشق و درد و درمونم اوّل، دل بهت سپردم آخر، کار خودت رو کردی دلبردی و خم به ابروت نیاوردی حسین جان هروقت از پیش تو رفتم گفتی میری، برمیگردی کشتی من رو؛ خم به ابروت نیاوردی حسین جان قطرهی اشک براتو اکسیره از دلا، گرد و خاکو میگیره هرکی دوست داره، فداش میشم هرکی میگه حسین، دلم میره چشمم دنبالت میگرده از روزی که تورو شناختم سرگردون شدم از اونروز که دلباختم حسین جان بیپردهترین زیارت روزی چشای شهیده میده زندگیشو اونکه تورو دیده حسین جان من به إذن خود خودت اینجام من که از تو فقط تورو میخوام قصّهی جوونتو که فهمیدم زیر و رو شد تموم رؤیاهام یعنی میشه آرزو کرد صورت روو صورتم بذاری میدونم که مثل جوونت، دوسم داری حسین جان خون، میثاق عاشقانه رازا میون خون، نهفته خوشبخت، اونه که به پای تو میافته حسین جان