سیدمهدی میرداماد

دل ما پریشونه

3282
41
دل ما پریشونه یا که عید قربونه
کربلا پر از خونه

سری رو جدا کردن که سرِ آقامونه
کربلا پر از خونه...

(پاها پر از خاره همه چشا می‌باره
سکینه عزاداره...)۲

اونی که روی خاکه دستای علمداره
معجرا شده پاره...

پاشو خواهرت تنهاست اسیر حرومی‌هاست
توی حرمت غوغاست...

یکی زیر دست و پاست یکی رو خاک صحراست
روی لبا واویلاست...

تو که رفتی حرمت سوخت
میون شعله دختر سوخت

مثه روزی که تو آتیش
مادرت سوخت

حسین...

بنویسید که جز خون خبری نیست که نیست
به تن این همه سردار سری نیست که نیست

بنویسید که خورشید به گودال افتاد
و پس از شام غریبان سحری نیست که نیست

آتش از بال و پر سوختن جان میگیرد
زیر خاکستر ما بال و پری نیست که نیست

(یک نفر سمت مدینه خبرش را ببرد
پس از این ام بنین را پسری نیست که نیست)۲

یا به آن مادر سرگشته بگوئید نگرد
چون ز گهواره‌ی اصغر اثری نیست که نیست

حسین...

لا لا لا لا گل پونه‌ی من تب خونه‌ی من
لا لا لا لا بزار باز سرت رو روی شونه‌ی من

راضی بودم یکم دیر بخوابی ولی سیر بخوابی
نه اینکه عزیزم با این تیر بخوابی

دم خیمه مادرت افتاد توی خیمه خواهرت افتاد
یه جوری زد عزیز من سرت از پشت گردن افتاد

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش