دلم مجنون چشماته، ابالفضل لبم مهمون دریاته، ابالفضل غزال خوشگل امّالبنینی، که عباس، اسم زیباته ابالفضل (سقای دشت کربلا ابالفضل)۲ دستش شده از تن جدا، ابالفضل قمر منی ابالفضل، سحر منی ابالفضل .... محاله که مادر ماهارو نشناسه که زندگیِ ما بیمهی ابالفضله پناه قلبهای خسته ابالفضله اربعین هر سال دست ابالفضله قربون اون دستی که کربلا میده روضههای عباس مریض شفا میده .. سایهی عباس از سر حرم کم شد غریب میشه زینب، قد حسین خم شد ... ببین ابالفضلم دستهاتو آوردم از خیمه تا اینجا صدبار زمین خوردم برات بمیرم من قربون این اشکت فدا سرت اصلاً پاره شده مشکت چرا پریشونی، چشات چیو دیده اینجا چرا بوی مادرمو میده؟ این دقایق آخر لحظهی خوش سقاست یا اَخا سرم اینجاست، روی دامن زهراست یا اَخا چرا مادر صورتش شده نیلی با وجود بابایم کی به او زده سیلی؟ چرا پریشونی؟ چشات چیو دیده؟ اینجا چرا بوی مادرمو میده؟ انگاری که مادر همین حوالی بود اون روز توی کوچه جای تو خالی بود افتادنش پیش چشای مردم بود میون جمعیّت مادرمون گم بود مادر دیدی و علقمه دلگیر شد فهمیدی واسه چی داداش حسن پیر شد؟ به بچّه ها تا کی نگم عمو رفته؟ سه شعبه تو چشمات تا پَر فرو رفته پاشو نذار قدم بیشتر از این تا شه نذار که پای شمر به خیمهها واشه ببین حسین داره دستهاتو میبوسه پاشو بریم خیمه صحبت ناموسه میخواستم از چشمهای تو ببوسم تیر سه شعبه از لبم سبقت گرفته باب الحوائج آمدم حاجت بگیرم وقتی که تیر از چشم تو حاجت گرفته مابین ابروهات جا پای گرز است کوبیده بر رأس تو فرصت گرفته زانو نکش از چشم تیری دربیاری این تیرها در چشم تو سکنت گرفته کاری بکن خوش غیرتم هُو میکنندم خوردی زمین و دشمنم قدرت گرفته پاشو ابالفضل اینا نامردند به اشک من میخندند، حرم رو دوره کردند ابالفضل اینا حیا ندارند سر به سرم میذارند ... خلق میداند که در بهداری قرب حسین دردها را بیشتر عباس درمان میکند ای که حاجت ز حسین میطلبی پرچم شاه به سوی حرم عباس است یا ابالفضل... یا ابالفضل... بی دست کربلا دستِ منو بگیر