چه خوابی دیدم دلم شکسته

چه خوابی دیدم دلم شکسته

[ محمدحسین حدادیان ]
چه خوابی دیدم، دلم شکسته
یه بی‌حیا که راه کوچه رو بسته
چه خوابی دیدم، دلم شکسته
یه مادری که روی زمین نشسته

صورت نیلی
هنوز تُو گوش حسنه صدای سیلی
حوریه یعنی
دو ماه گذشته و نرفته جای سیلی

از خواب پریدم چقدر آه کشیدم
گوشواره‌های شکسته‌ش رو دیدم
هی قد کشیدم که دستاشو بگیرم
هی قد کشیدم من امّا نرسیدم

زدن زدن زدن تو رو
صدا زدی حسن برو
تو مَحرم راز منی
با علی حرفی نزنی

زدن زدن زدن زدن
می‌گم غریب امام حسن

****
چه خوابی دیدم، کوچه شلوغه
یکی بیاد و این بار بگه دروغه
تُو خوابم این بار حسینو دیدم
خواهرمون اون‌جا بود وقتی رسیدم

یا علی‌اکبر
یه کوچه و صدای بابا علی‌اکبر
بیا اباالفضل
فَقَطَّعوهُ ارباً اربا علی‌اکبر

این محتضر روی خاکا امامه
این قصّه‌ی کوچه داره ادامه
کوچه به کوچه با دستای بسته
ای وای رقیّه تُو بازار نشسته

بابا بابا بابا بابا
بلند شو با عمو بیا
ما رو ببین تُو کوچه‌ی
محلّه‌ی یهودیا

زدن زدن زدن زدن
دخترتو چه بد زدن
فهمیدن اسمم فاطمه‌ست
یهودیا لگد زدن
...
بدنم پر شده از جای لگد

نظرات