در شرار آتش عشق تو من میسوزم داغ دلسوزت دلیل نالهی جانسوزم گریه بر تو مستحبِ واجبِ هر روزم گریه برتو شد، آیین مسلمانی روح تفسیرِ، هر سورهی قرآنی اصل توحیدی، تو معنی ایمانی در حلقهی مستانم بین روضهی تو سرشاره از عرفانم بین روضهی تو در روضهی رضوانم بین روضهی تو یا اباعبدالله، یا اباعبدالله... اشک چشم گریهکنهات صاحب اعجازه واسه نوکر هیئت تو سکوی پروازه باقی حسین و، هرچه بجز او فانی راهش الگوی، هر مکتب انسانی روضه میسازه قاسمِ سلیمانی هرلحظه که گریانم بین روضهی تو همرزم شهیدانم بین روضهی تو در روضهی رضوانم بین روضهی تو یا اباعبدالله، یا اباعبدالله... مست تو شد هرکسی که در هوایت بوده زائر کرب و بلای تو خدایت بوده کعبه خود از حاجیان کربلایت بوده کعبه میگرده، دور سرِ شیش گوشه زمزم از چایِ، روضهی تو مینوشه از عطر سیبت، عالَم همه مدهوشه کنج حرم مهمانم بین روضهی تو پای علم میمانم بین روضهی تو در روضهی رضوانم بین روضهی تو یا ابوفاضل، یا ابوفاضل...