بعد صد سال اگر از سَر قبرم گذری من کفن پاره کنم زندگی از سَر گیرم در دَم مرگ اگر پا به سَرم بگذاری عمر جاوید به شیرینی آن یک دَم نیست **** در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم پس از صبای قیامت که سَر زِ خاک برآرم به جستجوی تو خیزم به گفتگوی تو باشم **** (یادم نمیرود که همه عزّتم تویی)۲ من پای سفرهی تو شدم محترم حسین لطفی که کردهای تو به من مادرم نکرد ای مهربانتر از پدر و مادرم حسین حسین جان...