خیبر و خندق و صفّین و اُحُد را دیدیم

خیبر و خندق و صفّین و اُحُد را دیدیم

[ حسین ستوده ]
خیبر و خندق و صفّین و اُحُد را دیدیم
و زمین خوردن عَمرِ عَبدُوَد را دیدیم
دستِ ما نیست اگر سجده به ایوان کردیم
ما در آیینه‌ی این مرد خدا را دیدیم

علّت باران و طوفانه، شأن الرحمن و
قرآن و میزان و برهان و جانان حیدر

ای شَهِ مردان، ای بلاگردان
صاحب ایوان، شأن تو قرآن
دلبرم حيدر، رهبرم حیدر، سَرورم حیدر
من غلامِ غلامِ قنبرم حیدر

علی مولا... 

*****

شهریاری و جهان‌داری و بی‌مانندی
با دو انگشت در از قلعه خیبر کندی
بی‌زره می‌روی و معرکه می‌گردانی
داد از آن دَم که تو سربند به سر می‌بندی

خواجه‌ی لولاک و مافوقِ ادراک و
بی‌باک و چالاک و محشر حیدر

ای یَدِ بَیضا، ناجی موسی
منجیِ نوح و نفَس عیسی
مردِ نام‌آور، واقعاً محشر، زینتِ منبر 
من غلامِ غلامِ قنبرم حیدر

علی مولا...

نظرات

خیلی قشنگه