خیبر و خندق و صفّین و اُحُد را دیدیم و زمین خوردن عَمرِ عَبدُوَد را دیدیم دستِ ما نیست اگر سجده به ایوان کردیم ما در آیینهی این مرد خدا را دیدیم علّت باران و طوفانه، شأن الرحمن و قرآن و میزان و برهان و جانان حیدر ای شَهِ مردان، ای بلاگردان صاحب ایوان، شأن تو قرآن دلبرم حيدر، رهبرم حیدر، سَرورم حیدر من غلامِ غلامِ قنبرم حیدر علی مولا... ***** شهریاری و جهانداری و بیمانندی با دو انگشت در از قلعه خیبر کندی بیزره میروی و معرکه میگردانی داد از آن دَم که تو سربند به سر میبندی خواجهی لولاک و مافوقِ ادراک و بیباک و چالاک و محشر حیدر ای یَدِ بَیضا، ناجی موسی منجیِ نوح و نفَس عیسی مردِ نامآور، واقعاً محشر، زینتِ منبر من غلامِ غلامِ قنبرم حیدر علی مولا...
خیلی قشنگه