خودم رو نمی‌بخشم کاش بهت مشک و نمی‌دادم

خودم رو نمی‌بخشم کاش بهت مشک و نمی‌دادم

[ محمدرضا بذری ]
خودم رو نمی‌بخشم کاش بهت مشک و نمی‌دادم
تو علقمه که افتادی منم تو خیمه افتادم

آه عمو اباالفضل، داری دیر می‌کنی
تو هر ثانیه‌ یک عمر، منو پیر می‌کنی

تو رو خدا پاشو بیا، تو بلدی راشو بیا
رباب داره دق می‌کنه، می‌شنوی لالاشو بیا

عمود خیمه‌ات افتاده، با دستای خودت بابا
که از داغ جوونت هم، شکسته‌تر شده بابا

آه عمو اباالفضل، کسی آب نمی‌خواد
خودت بیا به چشمام، دیگه خواب نمیاد

عمه صدا زد گره‌ معجرا رو محکم کنید
باید که تا دیر نشده، النگوها رو جمع کنید

تو رو خدا پاشو بیا، تو بلدی راشو بیا
رباب داره دق می‌کنه، می‌شنوی لالاشو بیا

نباشی حرمت ما رو، دیگه نگه نمی‌دارن
تو دستت رو زمین اما، اینا دست بزن دارن

آه عمو اباالفضل تا زنده‌ام همیشه
دلم برای شش ماهت، بخدا که تنگ میشه

خدانگهدار عزیزم، ای قمر نیزه نشین
می‌رسونم سلامتو، به مادرت ام بنین

نظرات