روضه سنگین و خدا بر همگان رحم کند
تبلیغات

روضه سنگین و خدا بر همگان رحم کند

[ حاج حسن جمالی ]
(روضه سنگین و خدا بر همگان رحم کند
حضرت فاطمه بر پیر و جوان رحم کند)۲

(همه رفتند و دگر یکه و تنهاست حسین)۲
و دچار همه انواع بلاهاست حسین

عطشش صبر شده دیده غبارآلود است
نفسش بند شده پهنه‌ی صحرا دود است

هم گرسنه‌است و هم تشنه لبانش خشک است
چشم او تار شده کام دهانش خشک است

بعد هر بار نفس جوشن او خون می‌ریخت
زخم‌ها بی‌عدد و از تن او خون می‌ریخت

واژگون شد سر زین به زمین افتاد و
تا کند شکر خدا به جبین افتاد و

خورد سنگی ز جلو بر سر و پیشانی او
من چگونه بدوم شرم پریشانی او

صورتش پر شده از خون سرش واویلا
بسته خون لخته به روی بصرش واویلا

(سینه‌ی او هدف تیر سه شعبه گردید
حرمله از دل میدان چقدر می‌خندید)۲

در دل مقتل خود با رخ گلگون افتاد
دید زینب که چه سان با تن پر خون افتاد

حرف گودال شد و صحبت حنجر شده است
(شاه بی‌حال شد و نوبت خنجر شده است)۲

(آمده شمر که پایان بدهد قاعله را
زیر و رو کرد تن گل پسر فاطمه را)۲

بس که با خشم غضب پیکر او را گرداند
گردنش خُرد شد و هی سر او را گرداند

حسین...

از قفا او نبریده سر او را کنده
...

غریب گیر آوردنت...
****
به سمت گودال از خیمه دویدم من
شمر جلوتر بود دیر رسیدم من

سر تو دعوا بود ناله کشیدم من
سر تو رو بردن دیر رسیدم من

یه گوشه از گودال مادرو دیدم من
که رفته بود از حال دیر رسیدم من

منو صدا کردی خودم شنیدم من
صدای رگ‌هات بود دیر رسیدم من

حسین...

نظرات