خدای مهربانی‌هاست، سلطانی که من دارم

خدای مهربانی‌هاست، سلطانی که من دارم

[ حسین طاهری ]
خدای مهربانی‌هاست، سلطانی که من دارم
فدای مِهرِ بسیارش، دل و جانی که من دارم

کنارش ذره‌ی ناچیز، چون خورشید می‌تابد
ندارد هیچ موری این، سلیمانی که من دارم
(سلطانی که من دارم) ۲

همیشه رو به گنبد با، خدای خود سخن گفتم
همیشه در حَرَم مُحکم شد ایمانی که من دارم

نسیمِ رحمتش بارِ، گناه از دوش بردارد
به آهی کاه گردد کوهِ عُصیانی که من دارم
(سلطانی که من دارم) ۲

به لطفِ گندمی که داده‌ام دستِ کبوترها
دگر خالی نمانَد، سفره‌ی نانی که من دارم
(چه سلطانی که من دارم) ۲

به وقتِ مرگ می‌آید، به بالینم یَقین دارم
شروعِ وَعده‌های اوست، پایانی که من دارم
(چه سلطانی که من دارم) ۲

نظرات