صدام به تو میرسه، صدات میرسه به من حسین جلو مادرم بسه دست و پا نزن از تل زینبیه رسیدم که وای وای بالا سرت رسیدم و دیدم که وای وای نیزه ز جای جای تن تو در آمده حتی لباسهای تن تو در آمده از دم خیمهها تا گودال دویدم، دویدم، دویدم حرفایی که نشنیده بودم شنیدم، شنیدم، شنیدم عدهای میخندن، مادرت گریونه تن تو تو گودال یکی میگردونه نفست بند اومد، سینه جای پا نیست تو تک و تنهایی، قتلگاهت جا نیست رسیده مادرت ولی، شلوغ شده دور و ورت گم شده تو هلهلهها، آقا صدای مادرت بنیّ انقده دست و پا نزن بنیّ مادرت و صدا نزن بنیّ