حالم خرابه

حالم خرابه

[ حسین طاهری ]
حالم خرابه
زنجیرِ دور گردنم خیلی عذابه
نمیذاره که دخترت یکم بخوابه
حالم خرابه

صبرم تمومه
زَهره ترک شدم آخه شمر روبرومه
مگه نگفتی که یتیم زدن حرومه
صبرم تمومه

این زجره نامرد 
یه شب به قصد کشت بابا دخترتو زد
من گریه کردم، تا دلش بسوزه شاید
این زجره نامرد

بغضم گرفته
بیناییِ چشممو زجر ازم گرفته
بی‌حیا از پشت موهامو محکم گرفته

ای دادِ بیداد
رو ناقه گفتم که بابام، یهو هلم داد
هلم نداد! یه جوری زد دندونم افتاد

این همه زخم رو یه بدن نمیشه
مثل تو دخترت کفن نمیشه

یه جور سوزوندن سرمو میدونم
موهای من دیگه بلند نمیشه

رنگم پریده
بعدِ تو دخترت یه روز خوش ندیده
با هر یه آهم می‌خورم صدتا کشیده
رنگم پریده

اشکام به راهه
شبیه مادرت بودن خیلی گناهه
به‌غیرِ دندونام همه تنم سیاهه
اشکام به راهه

آزاره شامو 
باور می‌کردی ببینم بازاره شامو
می‌بینی رویِ صورتم آثاره شامو

دستام چه سرده
بگو عمو دنبالِ مَعجرم بگرده
بازار برده‌ها مارو بیچاره کرده

قلبم‌ رو کَنده
بگو عمو چشماشو رویِ نی ببنده
حرمله به اشکِ رباب همش می‌خنده

نظرات