جهان ملکیست بی پایان که سلطانش علی باشد
661
1
- ذاکر: حاج عبدالله باقری
- سبک: شعر مدح
- موضوع: امیرالمؤمنین (ع)
- مناسبت: شب هشتم محرم
- سال: 1403
جهان مُلکیست بیپایان که سلطانش علی باشد
صِراطُالله است آن راهی که پایانش علی باشد
علی عینِ کِتابُالله، آیاتش شروح او
ولایت را کسی فَهمَد که قرآنش علی باشد
حدیثِ «مَن یَمُت» فرمود، جان دادند عُشاقَش
خوشا آن خانهی قبری که مهمانش علی باشد
به مقداد و به سلمان و ابوذر میخورم سوگند
کسی که پای حیدر ماند تاوانش علی باشد
به قربانِ علی زهراست، از اول یقیناً هم
به قربانش، به قربانش، به قربانش علی باشد
پیمبر گفت در دوزخ نمیسوزد هر آن کس که
فقط یک ذره از ذراتِ ایمانش علی باشد
تبار عاشقان تنها به قنبر میرسد در اصل
بزرگ است آن که آقای نیاکانش علی باشد
بهشت ماست آنجایی که نامش را نجف گفتند
حرم باشد دلی که نقشِ ایوانش علی باشد
قیامت، نامهی اعمال ما را زود میپیچند
خوشا آن نامهای که جای عنوانش علی باشد
حرم وقتی حرم شد که دلآرامش حسین است و
نگهدارش علمدار و نگهبانش علی باشد
حرم وقتی خیالش تخت میباشد که میبیند
سلحشورش علی باشد، رجزخوانش علی باشد
حسین از عمر میخواهد فقط دور علی گردد
به دامانش علی باشد، به دستانش علی باشد
من از حالِ پدر، دنبالِ اکبر، خوب دانستم
فقط جانش علی باشد، فقط جانش علی باشد
*****
قرار نبود که آتش به باغ ما بزند
جوان بزرگ نکردم که دست و پا بزند
*****
علی بابا، از روی اسب چطور کشیدنت رو خاکا
علی بابا، جوونِ رعنا سخته دیدنت رو خاکا
بس که زانوم بیرمق شد
عمه زودتر رسیده کنارت
حالا اینجا جون میدم
با دیدنِ زخمای بیشمارِت
باید پاشی، قرار بود توی پیری تو عصام باشی
نه که رو خاک بیفتی و معما شی
علی بابا، چقدر اینا نسبت به بابام کینه داشتن
علی بابا، از قد و بالات چیزی واسه من نذاشتن
بُردنِ تو خیلی سخته
مثل تسبیح شدی دونهدونه
هر طرف دست میبرم من
باز یه قسمت رو خاکا میمونه
گل لیلا، گل لیلا
یه قسمتهایی از تو موند رو شمشیرا
من هر کار میکنم بازم کمی بابا
*****
بر لبان دشمنانت دیدم تبسم آمده
اولین بار است زینب بین مردم آمده
خیز و رو به حرملهی بدنظر نده
پنجاه سال زحمت ما را هدر نده
*****
مسیرِ عمرم حکایتِ عشق
میون قلبم حرارتِ عشق
سلامِ نوکر با چشمایِ تَر
به کربلا و به حضرتِ عشق
عمریه دارم ازت میخونم
تا که زندگیم حسینی شه
سخته روبهراه بشم من اما
فاطمه دعام کنه میشه
(در هوایِ شبِ روضهها پر میگیرم
من براتِ زیارت رو آخر میگیرم)۲
*****
پدر آمد به یاریاش برود
من بمیرم رکاب را گم کرد
جلد قرآن خویش پیدا کرد
صفحههای کتاب را گم کرد
پسر بوتراب بین تراب
نوهی بوتراب را گم کرد
صِراطُالله است آن راهی که پایانش علی باشد
علی عینِ کِتابُالله، آیاتش شروح او
ولایت را کسی فَهمَد که قرآنش علی باشد
حدیثِ «مَن یَمُت» فرمود، جان دادند عُشاقَش
خوشا آن خانهی قبری که مهمانش علی باشد
به مقداد و به سلمان و ابوذر میخورم سوگند
کسی که پای حیدر ماند تاوانش علی باشد
به قربانِ علی زهراست، از اول یقیناً هم
به قربانش، به قربانش، به قربانش علی باشد
پیمبر گفت در دوزخ نمیسوزد هر آن کس که
فقط یک ذره از ذراتِ ایمانش علی باشد
تبار عاشقان تنها به قنبر میرسد در اصل
بزرگ است آن که آقای نیاکانش علی باشد
بهشت ماست آنجایی که نامش را نجف گفتند
حرم باشد دلی که نقشِ ایوانش علی باشد
قیامت، نامهی اعمال ما را زود میپیچند
خوشا آن نامهای که جای عنوانش علی باشد
حرم وقتی حرم شد که دلآرامش حسین است و
نگهدارش علمدار و نگهبانش علی باشد
حرم وقتی خیالش تخت میباشد که میبیند
سلحشورش علی باشد، رجزخوانش علی باشد
حسین از عمر میخواهد فقط دور علی گردد
به دامانش علی باشد، به دستانش علی باشد
من از حالِ پدر، دنبالِ اکبر، خوب دانستم
فقط جانش علی باشد، فقط جانش علی باشد
*****
قرار نبود که آتش به باغ ما بزند
جوان بزرگ نکردم که دست و پا بزند
*****
علی بابا، از روی اسب چطور کشیدنت رو خاکا
علی بابا، جوونِ رعنا سخته دیدنت رو خاکا
بس که زانوم بیرمق شد
عمه زودتر رسیده کنارت
حالا اینجا جون میدم
با دیدنِ زخمای بیشمارِت
باید پاشی، قرار بود توی پیری تو عصام باشی
نه که رو خاک بیفتی و معما شی
علی بابا، چقدر اینا نسبت به بابام کینه داشتن
علی بابا، از قد و بالات چیزی واسه من نذاشتن
بُردنِ تو خیلی سخته
مثل تسبیح شدی دونهدونه
هر طرف دست میبرم من
باز یه قسمت رو خاکا میمونه
گل لیلا، گل لیلا
یه قسمتهایی از تو موند رو شمشیرا
من هر کار میکنم بازم کمی بابا
*****
بر لبان دشمنانت دیدم تبسم آمده
اولین بار است زینب بین مردم آمده
خیز و رو به حرملهی بدنظر نده
پنجاه سال زحمت ما را هدر نده
*****
مسیرِ عمرم حکایتِ عشق
میون قلبم حرارتِ عشق
سلامِ نوکر با چشمایِ تَر
به کربلا و به حضرتِ عشق
عمریه دارم ازت میخونم
تا که زندگیم حسینی شه
سخته روبهراه بشم من اما
فاطمه دعام کنه میشه
(در هوایِ شبِ روضهها پر میگیرم
من براتِ زیارت رو آخر میگیرم)۲
*****
پدر آمد به یاریاش برود
من بمیرم رکاب را گم کرد
جلد قرآن خویش پیدا کرد
صفحههای کتاب را گم کرد
پسر بوتراب بین تراب
نوهی بوتراب را گم کرد
نظرات
نظری وجود ندارد !