جبرییل، بال بال می‌زنه دور و بر ماه

جبرییل، بال بال می‌زنه دور و بر ماه

[ محسن عراقی ]
جبرییل، بال بال می‌زنه دور و بر ماه
ذوالجناح، ناخداگاه می‌ایسته می‌کشه آه

اضطراب، می‌پیچه تو دل عمه‌ی سادات
می‌بینه، اِنالِله میاد روی لب شاه

آه از این دلشوره، این‌جا چرا آب و هواش دَم داره؟
آه از این‌ دلشوره، آبای دریا اشک نم نم داره

آه از این دلشوره ...

دلشوره‌ها بیخود نبود، صحرا شده آتیش و دود
دلشوره‌ها بیخود نبود، صورت به صورت شد کبود

اَعوذُ بِالله مِنَ الکَربِ وَلبَلا...

نظرات