جانا همه فانی و تویی مانا

جانا همه فانی و تویی مانا

[ وحید شکری ]
جانا همه فانی و تویی مانا
خوانا ما رعیت و تو سلطانا

گشتم در بین شعرای فارس
دیدم مدح از زبان مولانا

شاهی که ولی بود و وصی بود علی بود
سلطان سخا و کرم و جود علی بود

این کفر نباشد سخن کفر نه این است
تا هست علی باشد و تا بود علی بود

باقی تا آخر و باقی از اوّلی
جانان از هر نظر انسان کاملی

نامت نام خدا، خوشبو گشته هوا
جاویدان این نوا، علی علی علی

دست از دامنت نمی‌کشم هرگز
جذبه دارد آن دو دیده‌‌ی نافذ

گشتم در بین شعرای فارس
دیدم مدحت با قلم حافظ

ای دل غلام شاه جهان باش و شاه باش
 پـیـوسـتـه در حـمـایـت لطـف اله باش

آن را که دوستی علی نیست کافر است
 گـو زاهـد زمانـه و گو شـیخ راه بـاش

جاری، جلوه‌گری، والی والا  علی
اللّهی با بشر، والله بالاتر علی

ذکرت ذکر ثواب
ذکر است یا که شراب
شاهنشاه بوتراب علی علی

نظرات