جامهی صبر میدرد زینب اگر که بنگرد قد خمیدهیمرا نقش دریدهی تو را زود بود که دشمنان زنند بر سر سنان راس بریدهی تو و راس بریدهی مرا هم نفس خواهر روی زمینی تو جون دل بابا و ام البنینی تو شنیدم بالا سرت مادر من اومده جای من به حرم گرفتم بریم معجرو محکم بگیر وای من گلایهی نیست عزیزم آخر به من نگفتی خواهر ولی شنیدم حسین و صدا زدی ای برادر (برادرم) پشت و پناه این اهل حرم بودی توان زانوی برادرم بودی شنیدم خورده عمود به همونجای سجود عباسم میدونی که بعد تو صورتم میشه کبود عباسمم تا بودی کی لباس پاره تن بچهها بود تا بودی کی جسارت به دختر علی بود تو رو دارم چه غم دارم ابالفضل علمدارم