تو گرفتاریها، تویی اونکه دستمو میگیره من گدای توام، منم اونکه واسه تو میمیره عاشقانه، دوستت دارم عشق جاودانه مادر تو، داره هوای ما رو مادرانه دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم عاشقانه این روایت نَقل از رسول اللهِ حک شده تو صحنت به خط خوانا حسینُ مِنّی و أنَا مِن حُسین (أحَب الله مَن أحَبَ حُسینا) عشق برا من یعنی، توی هیئتت بمیرم ارباب عبد این درگاهم، از درِ خونهت نمیرم ارباب کربلاته، که قبلهی تموم حاجاته روزیِ ما دست خانوم رقیه ساداته عرش اعلی عرش اعلی عرش اعلی کربلاته علی و صلی الله علی الباکین یا اباعبدالله میگن تو گریه عاشقای رقیه اینو بدونید (أحَب الارباب أحَبَ رقیه)