تو که رفتی من از غصه خمیدم با یه حالی دنبال تو دویدم حال زار بابات و کی میدونه آه ای سرو رشیدم از از داغت چی کشیدم خشکیده لبهات پسرم میمیره بابات پسرم دل نگرونم از الان برای قدّ و بالات پسرم با چشم خودم دیدم امید من میره سمت خدا فرزند رشید من میره میبینی روزگار منو نگاه بیقرار منو پسرم میبینی حال زار منو ولدی ولدی علی ... نمیتونم بیتو زنده بمونم بگو بابا آرومشه دل خونم حالا باید از میدون بدنت رو هر جوری که بتونم تا خیمه برسونم من موندم مبهوت چه کنم با زخم پهلوت چه کنم دارم میمیرم که برات عبای من شد تابوت چه کنم پاشو عصای دستم که دشمنم شاده هر گوشهی این صحرا تن تو افتاده حالمو میبینی پسرم پیش تو مثه محتضرم چجوری تن تو ببرم تا حرم ولدی ولدی علی ...