تو رفتی و دنیا همه شده آوار روی سر من

تو رفتی و دنیا همه شده آوار روی سر من

[ وحید شکری ]
تو رفتی دنیام همه شده آوار روی سر من
تو گوشمه یک عمر یه ناله پر درد مادر من

من و دل زارم، من و دل خستم
یه چادر خاکی که مونده رو دستم

با تشت پر از خون با این دل زخمی
ببین منو مادر چه جوری شکستم

مادر کجایی؟
نیستی ببینی خون دل اومد رو لب‌هام

مادر کجایی؟
به یاد قد خم تو می‌باره اشکام

مادر کجایی؟
خسته شدم بعد تو از غم زمونه

مادر کجایی؟
ببین حسن جانِ تو دیگه نیمه جون

آه و واویلا، آه و واویلا ..

هنوز به کسی از مصیبت کوچه نگفته حسن
تو رفتی من موندم و غم دنیا رو شونه‌ی من

غم تو غم بی‌نشونه‌ی ما بود
شبی که یه تابوت رو شونه‌ی ما بود

مگه می‌ره یادم که در رو شکستن
رد لگدش رو در خونمون بود

جلو چشم ما با دست بسته
می‌کشیدن بابامون رو

دنبال بابا می‌رفتی و دیدم
رو خاک‌ها رد خون رو

میون آتیش دیدم رخ کبود آقا
قامت کمون رو

وسط کوچه یه مشت حرومی
می‌زدن مادرمون رو

آه و واویلا، آه و واویلا ..

نظرات