تو رفتی علی موند و آوارگی گرفت جونمو حسّ شرمندگی توی کلّ سی سال که بی تو گذشت علی زنده بود و نکرد زندگی چقدر در زدم، به امید این که بیای وا کنی بهت سر زدم، که از قبر علی رو تماشا کنی چقدر زار زدم من هر وقت که میخی به دیوار زدم چقدر زار زدم من هر موقع که سر به بیمار زدم تو رفتی و من یه شبه پیر شدم خوردی زمین منم زمینگیر شدم نمیره شب غسلت از یادم و همین کافیه دق بِده آدمو من هر وقتی خواستم سر خاک تو بریزم گلاب، یادت افتادم و بمیره علی، که اشکاتو یادش نمیره علی نشد فاطمه، برات مجلس ختم بگیره علی یادمه که سه ماهه بیخواب شدی، آب شدی برای رفتنت چه بیتاب شدی، آب شدی ای زهرا... تو رفتی و من یه شبه پیر شدم خوردی زمین منم زمینگیر شدم دَم آخرت هِی میگفتی حسین میگفتم حسن، میشنفتی حسین میگفتی الهی مثل مادرت با صورت رو خاکا نیفتی حسین میمونم حسین، کنارت با قدّ کمونم حسین من هر جوریه، خودم رو بهت میرسونم حسین ای آرامشم، همین چادرو رو تنت میکِشم خمه قدّ من، میتونم ولی سایهبونت بشم میکُشنت با لب عطشان حسین، جان حسین کاش بدنت نمونه عریان حسین، جان حسین