
تقدیر ما جداییست، باشد شکایتی نیست هرچه حسین خواهد، تسلیم، صحبتی نیست چندیست بیبهانه، گریانِ کربلایم بر چشمِ خیسِ عاشق، اصلاً ملامتی نیست دنیا مَجاز بود و عمرِ مرا هدر داد دریافتم که غیر از روضه حقیقتی نیست اصلاً مگر بهشتِ نوکر بهجز حسین است بر جَنّتِ بدون ارباب، رغبتی نیست خاموش شد در عالَم هر شعله غیر داغش در سینهام به غیر از داغش حرارتی نیست اباعبدالله، اباعبدالله... حسین جانم، حسین جانم...