(بگیر دستمو ببر مرا به سوی کربلا)۲ (به آبروی تربتت، به آبروی کربلا)۲ حسین من حسین من... (چه حسرتی بزرگتر از اینکه در دل من است؟)۲ (جوانیام گذشت و رفت در آرزوی کربلا)۲ (به غیر تو نمیدهم دل خراب خویش را)۲ (دل شکستهام شده بهانه جوی کربلا)۲ حسین من حسین من... (پر است عکس کربلا به هر طرف که بنگرم)۲ (در آمده اتاق من به رنگ و بوی کربلا)۲ (نماز مُهر تربتت نموده مست و عاشقم ببین چه میکند دگر مرا وضوی کربلا)۲ بهشت یک درش بوَد درست اول نجف (دری که باز کردهای تو روبروی کربلا)۲ به غیر تو نمیدهم دل خراب خویش را دل شکستهام شده بهانه جوی کربلا چه حسرتی بزرگتر از اینکه در دل من است؟ (جوانیام گذشت و رفت در آرزوی کربلا)۲ (بگیر دستمو ببر مرا به سوی کربلا)۲ (به آبروی تربتت، به آبروی کربلا)۲ حسین من حسین من...