
به سمتِ زهرا از، حُجره دَویدم من تنش تو آتیش سوخت، دیر رسیدم من تا که زمین افتاد، نفس بریدم من ناموسمو کُشتن، دیر رسیدم من طوری با لگد زدن نامردا پهلو و سینه شکست، واویلا پیش چشمم از زمین افتادش رد شدن از روی جسم زهرا وای من، وای من ای زهرا جان... یه جای سالم رو تنش ندیدم من محسنمو کُشتن، دیر رسیدم من صدای نالهاش رو تا که شنیدم من دویدم امّا حیف دیر رسیدم من پیش چشم من جسارت کردن توی خونهام هتک حرمت کردن نانجیبای مدینه با هم بین کوچهها جنایت کردن وای من وای من ای زهرا جان...
صادق تربتیبه سمت زهرا از ، حجره دویدم من تنش تو اتیش سوخت دیر رسیدم من تا که زمین افتاد نفس بریدم من ناموسم و کشتن دیر رسیدم من طوری با لگد زدن نامردا پهلو و سینه شکست واویلا پیشه چشم من زمین افتادی رد شدن از رویه جسمه زهرا س وای من وای من ای زهرا جان یه جای سالم رووووو تنش ندیدم من محسنم و کشتن دیر رسیدم من صدایه نالش رو تا که شنیدم من دویدم اما حیف دیر رسیدم من پیشه چشمه جسارت کردن تویه خونم هتک حرمت کردن نانجیبای مدینه باهم بینه کوچه های مدینه جسارت کردن وای من وای من ای زهرا جان