بسم رب العشق دارم باز خلوت می‌کنم

بسم رب العشق دارم باز خلوت می‌کنم

[ امین قدیم ]
بِسمِ ربِّ العشق، دارم باز خلوت می‌کنم
خسته از دنیام، احساس کسالت می‌کنم

من گناه آلوده‌ام کرده، خودم فهمیده‌ام
چشم از من بَرنداری، زود عادت می‌کنم

هر کجا دیدی حواسم پَرت شد، من را بزن
خسته‌ام این روز‌ها، اِنقدر غفلت می‌کنم

******

واسه‌ی هیشکی مثل زینب زندگی‌بعد از‌تو بد نیست
موتو دادی دست کسی که‌آب وشونه‌کردن بلدنیست

کسی نیست شبا چیزی بندازه روت
هنوز خون تازه میاد از گلوت
لباست رو بردن بره آبروت

بی آبرو شه
لباس کهنه‌تو می‌خواد کجا بپوشه

نظرات