
بدنت سه روز بین صحرا مونده پلک تو هنوز روی نی وا مونده دخترت چرا پشت خارا مونده همه رفتن و بیبی زهرا مونده ای که حیونای صحرا واسه تو گریه کردن حتی ماهیای دریا واسه تو گریه کردن انبیا برای جسم بیسرت گریه کردن اولیا برا رگای حنجرت گریه کردن این درد مقاتله توضیحالمسائله ذبحم آداب میخواد، قربونی آب میخواد لبت از عطش پاره پاره صد چاک پیش چشم تو آبو میریخت رو خاک مسخرهت میکرد نانجیب سفاک خون خنجرش با لباست شد پاک ای که نصرانی برای سوختن موت، گریه کرده موقع شستن خون از سر و روت، گریه کرده ****** ماجراییست میان من و تو روضهها بر زبان من و تو حرف گودال شد و مثل حرم آتش افتاد به جان من و تو شده پاییز بهار من و تو غم و غصهست کنار من و تو برو زهرا ولی کربوبلا ته گودال قرار من و تو شده نوحه لبای من و تو شده زخمی صدای من و تو تیر و نیزه به اعضای حسین زده بوسه بهجای من و تو (ته گودال قرار من و تو) ******* ویلی ویلی، ویلی ویلی علی الذبیح العطشان علی الذبیح العریان میکدهی عشق حسین دیوانهام دیوانهام عبد در میخانهام رخسار زیبای حسین شمع است و من پروانهام بگو حسین بگو حسین دینم حسین دینم حسین ******* از عاقلا از عاقلا، بیگانهام بیگانهام عباسیام دیوانهی آن قامت مردانهام کلب رقیه گشتهام، عاشق اون دردانهام