با دعوت زهرا شدهام راهی روضه شسته است گناهان مرا چایی روضه راهم که دوباره به در خانهات افتاد آباد شدم تا به ابد خانهات آباد همیشه یاد من تو هر دقیقمی میگفت آ سید جواد تنها رفیقمی یه رفیق دارم که نامش حسینه خوش آن دل که دل آرامش حسینه از آن روزی که نامش را شنیدم بلای عشق او با جان خریدم ای فاضلهی کاملهی عالمه زینب ای جان حسین و حسن و فاطمه زینب کاخ اموی با سخن حق تو لرزید جانم به تو علامهی بیواهمه زینب خطبههات آتشین درد آشنا تویی به قول حاج سلیم کنز حیا تویی زینب زینب زینب کنز حیا زنیب کان وفا زنیب زینب زینب زینب درد آشنا زینب غرق بلا زینب غم قهرمانی زهرا نیشانی