باهات حرف دارم من بیچاره

باهات حرف دارم من بیچاره

[ حمید علیمی ]
باهات حرف دارم، منِ بیچاره
که دلتنگی از، چشام می‌باره 

من هر روز هر ساعت هر ثانیه تنگه دلم برا کربلا
بغلم کن تو گوشم بگو: اگه خسته‌ای بیا کربلا
من که تهش می‌میرم برات چه تو روضه‌ت چه تو کربلا

حرفت شد گریه‌م گرفت، مطمئنم شنیدی
بدجوری خوردم زمین، می‌دونم که دیدی
هر وقت رسیدم تهِ خط، دیدم تو رسیدی

حسین، (عزیز دلم)۳...

باهات حرف دارم، منِ بیچاره
که دلتنگی از، چشام می‌باره 

 به من می‌رسه، بزنم صدات
به تو می‌رسه، بمیرم برات

یادم دادن از قدیم هرچیزی خوبه جدیدش اِلّا رفیق
هرکی با هرکی دوستش داره آقا محشور میشه من با رفیق
وقتی میرن خونوادمم سر قبرم بیا ای رفیق

یه رفیق دارم که نامش حسینه
خوش آن دل که دل‌آرامش حسینه

می‌باره بارون نم نم مثل اشک چشای خیس مجنون
تنها که باشی فرقی نداره خونه‌ای یا کنج زندون
واسه‌ت مهم نیست گرمای تابستون و سرمای زمستون

بالا بره پایین بیاد به‌جز حسین پناه نداریم
میدونه خیلی بی‌قراریم همین الان دلت بگیره به‌جز حرم کجا رو داریم

اگه به من باشه میگم الان جاشه تو بغلت باشم
صدام بزن آره، میام حرم دوباره نذار که تنهاشم

(حسین آقام، همه میرن تو می‌مونی برام)

نظرات