(ای که یک گوشه نگاهت غم عالم ببرد)2 حیف باشد که تو باشی و مرا غم ببرد ای خدا آن عبد سرکش آمده با معاصی در کشاکش آمده ای خدا آن عبد جان بر لب منم آن که دارد بر لبش یا رب منم دست خالی، پای خسته آمدم از خجالت چشم بسته آمدم جود از تو، جرم هم از سوی من تو خجالت میکشی از روی من اشک استغفار من از یک طرف اشک شرم از کار من از یک طرف از کفم دادم زمان خویش را دلغمین کردم امام خویش را بس که مولا را ز غم آزردهام آبروی بندگی را بردهام تو به قلبم آسمان را دادهای حضرت صاحب زمان را دادهای بین نعمتها ز هرچه هست و بود نعمتی بالاتر از مهدی نبود لیک من قدر نعم نشناختم قدر یار و همدمم نشناختم او دمادم با من و من بیخبر او دعاگو، من ز مردن بیخبر او به استمداد من اصرار کرد شب به شب بهر من استغفار کرد در بساطم هرچه دارم خواهشست جنس بازارم همه بیارزشست بین این بازار نوری منجلیست نور، نور عشق مولایم علیست السلام ای شافع روز جزا السلام ای واصل من با خدا السلام ای رکن عرش حق علی السلام ای والی مطلق علی فاش میگویم به آوای جلی یا علی و یا علی و یا علی از تمنای غمت آکندهام از ولای مرتضایی زندهام ای که عالم خاک زیر پای توست دهر، مجنون رخ لیلای توست ای تو شیرین، من نه فرهاد توام بیقرار دست امداد توام وصف جاهت را دوات بحر کم ماندهام مولایی و اینقدر غم غصهی امت میان سینهات کوفه تکه تکه کرد آیینهات تشنهی یک جرعه احسان توام کوچهگردم از یتیمان توام جای ظرف شیر یا خیر الامیر شیر یزدان، شیرهی جانم بگیر تا ابد هرکس به شیطان عهد بست پهلوی زهرا و فرقت را شکست ای نماز عرش یزدان را امام ای سجود آخرت اصل قیام پیش از آنکه تیغ بر فرقت نشست قلبت از نادانی امت شکست خطبههایت مملو از نور حِکَم لابهلای خطبههایت داشت غم (خوب شد تیغ تو بشکافت سرم ای دشمن) بعد لفظ استخوان در گلو شرح دادی داغ دل را مو به مو عقده از کار تو امشب باز شد روضههای آخرت آغاز شد مصطفی در گوش زهرا هرچه گفت تو به عالم گفتی و زینب شنفت امشب اسرار تو در گوش منست کار زینب دیدن جان دادنست باز گفتی با صدای بیصدا ای یل بابا ابالفضلم بیا دست خود را ده به دستان حسین بعد من جان تو و جان حسین ساقی کوثر منم سقا تویی ساقی لبتشنه در دریا تویی دست دادی، تیر خوردی، یاد آر تیر را در بین زانویت گذار تا تو باشی در حرم لبخند هست معجر و خلخال و گردنبند هست تو نخواهی دید قیل و قال را محشر کبرای در گودال را ماهِ نی در آسمان زینبست این مصیبت در توان زینبست **** سری به نیزه بلندست در برابر زینب خدا کند که نباشد سر برادر زینب نه قوتی، نه رکابی، امان ز ناقهی عریان