ای خفته در مزار سر از خاک برون کن

ای خفته در مزار سر از خاک برون کن

[ سید مجید بنی فاطمه ]
ای خفته در مزار سر از خاک کن برون 
احوال چاکران تو بعد از تو در هم است 

اباعبدالله ابی عبدالله 

از دجله و فرات گذر کن به ملک پارس
که اینجا بر آن جناب رفاهی فراهم است

بنشین به ذوالجناح و عنان بر عنان بیار 
با اکبرت که حاصل اولاد آدم است 

ابا عبدالله ابی عبدالله 

ور نه خود نبود میل شریفت به ملک پارس 
هر جا کنی جلوس همان جا مکرم است

لیکن نمان به ملک عراق و مکان نگیر
جایی که دختران تو را غم روی غم است 

ابا عبدالله ابی عبدالله

بر دیده ی رعیت مسکین قدم گذار 
کین رود بر فرات هماره مقدم است

مقصود از این مکالمه عرض نیاز بود 
ور نه همیشه رای تو بر قوم، اقدم است 

اما حدیث تنگ دلی را کجا برم 
تا وصل رخ نماید قتلم مُسَّلم است

نظرات