ابوذر روحی

ای آبرو دار پاشو علمدار تنهام نذار

1328
4
ای آبرودار، پاشو علمدار
تنهام نذار تنهام نذار
پاشو دوباره مشکت رو بردار
تنهام نذار تنهام نذار

می‌خنده لشگر من می‌زنم زار
تنهام نذار تنهام نذار
بس گریه کردم چشمام شده تار
تنهام نذار تنهام نذار

با غرورم بی تو بازی میشه
جان داداش جان داداش
به حرم دست درازی میشه
جان داداش جان داداش

پاشو داره دل من می‌گیره
جان داداش جان داداش
تو بری خیمه به غارت میره
جان داداش جان داداش

(ای وای از حرم عباس من عباس من عباس من
پاشو برادرم عباس من عباس من عباس من)

بیچاره زینب دل بی‌قراره
سقای من سقای من
وقتی غروب شه معجر نداره
...

موی رقیه‌ت آتیش می‌گیره
سقای من سقای من
شیش ماهه‌ی من بی تو می‌میره
سقای من سقای من

تشنگی می‌میره برگ یاسم
آه ای رباب
برنمی‌گرده دیگه عباسم
آه ای رباب

گره‌ی معجرتو محکم کن
ای زینبم
گوشواره و بچه‌هاتو جمع کن
ای زینبم

(ای وای از حرم عباس من عباس من عباس من
پاشو برادرم عباس من عباس من عباس من)

پیش تو داداش مادر رسیده
ای وایِ من ای وایِ من
دیدی رو گونه‌ش جای کشیده
ای وایِ من ای وایِ من

دیدی با اینکه خیلی جوونه
ای وایِ من ای وایِ من
پهلوش شکسته قدش کمونه
ای وایِ من ای وایِ من

مادر ما یه زن تنها بود
عباس من
قاتل محسن ضرب پا بود
عباس من

با غرور علی بازی کردند
عباس من
به زنش دست درازی کردند
عباس من

(ای وای از حرم عباس من عباس من عباس من
پاشو برادرم عباس من عباس من عباس من)

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش