این دلِ شب، که نشستی بغلِ بستر زهرا

این دلِ شب، که نشستی بغلِ بستر زهرا

[ حاج محمدرضا طاهری ]
این دلِ شب، که نشستی بغلِ بستر زهرا 
جان زینب، این قَدَر گریه نکن در بر زهرا 

تا نظر بر، من و حالم کنی آقا 
از تو خواهم، که حلالم کنی آقا 

بعدِ من جان تو جان طفلان 
(الوداع، الوداع، ای علی جان)۳

من‌که خود را، وسط آتشِ در نذر تو کردم 
می‌شد ای کاش، خیزم و باز به دور تو بگردم 

دیگر اما، رمقی در بدنم نیست 
زخمی ام من، جای سالم به تنم نیست 

هستم از غربتت دل پریشان 
(الوداع، الوداع، ای علی جان)۳ 

وقت رفتن، از غمِ دختر خود دل نگرانم 
گُر گرفته، آتشِ کرببلا در دل و جانم 

گرچه اینجا، زینبم گیرد عزایم 
با تو اما، دیدنش روزی می‌آیم 

وعده ی ما شب خیمه سوزان 
(الوداع، الوداع، ای علی جان)۳

نظرات