این‌جا کسی سر از پا نمی‌شناسه

این‌جا کسی سر از پا نمی‌شناسه

[ سید محمدرضا نوشه‌ور ]
این‌جا کسی سر از پا نمی‌شناسه
 این‌جا پُر از عشق و شور و احساسه
 ای دل اصلاً می‌دونی کجا هستی؟
 تجمّع عاشق‌های عباسه
 
 به خودت بیا، پاشو هلهله به‌پا کن
 به خودت بیا، پاشو آقاتو صدا کن

 شب جشنه، شب عیده 
بابا عباس رسیده، بابا عباس رسیده
 
 اومده کاری کنه حسینشو یاری کنه
 تا هر کسی دیدش، بگه بهش تو عباسی
 نه حیدر کرّاری

 اباالفضل دخیلُک...
****
حاجت اگر داری وقتشه حالا 
دست بجنبون عزیزِ من یالّا 
مگه نمی‌گی زندگی سخت شده
شب اباالفضله والله بالله 

به خودت بیا حرفتو بگو به مولا
به خودت بیا مگه کار نداری این‌جا؟

 بگو من صدات کردم
 آقاجون دورت بگردم
 
روزیمو بردم نمک سفره‌تو خوردم گِرِهی که به کار افتاد
همه‌ چی راست‌ و ریس شد تا اسم تو رو آوُردم

اباالفضل دخیلُک...

نظرات