اگرچه در دل من، غیر جای پای تو نیست وجود پست مرا لایق ثنای تو نیست کدام جاده در این دشت رد پای شماست کدام نقطهی این خاک آشنای تو نیست تو یاس سرخ و سپیدی که در نگاه علی کسی به حد فداکاری و وفای تو نیست تو در مقام بهشتِ پیمبری هیهات میان دوزخیانِ مدینه جای تو نیست حریمِ امنِ الهیست خانهی حیدر2 همیشه یارِ علی سوختن سزای تو نیست شکسته بال و پری قصدِ پر زدن داری۲ مگر بغیر عجل مرهمی برای تو نیست؟ (ای گل مرو طراوت باغ مرا مبر شبنم نباش و بیشتر از یک سحر بمان) ۲ **** کسی در سن هجده سالگی پهلو نمیگیرد۲ کسی در خانهاش از مَحرمِ خود رو نمیگیرد جوان وقتِ نشستن از کسی یاری نمیخواهد و تا برخواست از جا دست بر زانو نمیگیرد ولی زهرای من این روزها یک دست بر پهلو و دست دیگرش را هم به روی گونه میگیرد