اومد با هیبت حیدری تو کاخ سبز معاویه

اومد با هیبت حیدری تو کاخ سبز معاویه

[ مهدی رعنایی ]
اومد با هیبتِ حیدری، تو کاخ سبز معاویه
شروعِ خطبه دیدن تو گور، داره می‌لرزه معاویه

ببین زینب‌کبریِ علی ابن ابی‌طالب
می‌گیره شامو تو دست خودش تو کسر ثانیه

یه‌جوری می‌گه از فضائل علی تو مجلس که
علی علی می‌گن ستون‌های قصر معاویه

می‌گه با اقتدار خلقت ما نوریه
این‌جا می‌شه حرم آل عبا سوریه

این‌جا عباس ما بِیرق عَلم می‌کنه
این خرابه رو رقیه‌مون حرم می‌کنه

أنا عَقيلَةُ العَرَب زينب...

می‌گن که زنده شده علی، شامه یا صبح قیامته
این خطبه لحن پیمبره، این آیه‌‌های برائته

ببین زینب‌کبریِ علی ابن ابی‌طالب
آورده با خودش سپاه بانوان ساداتو

مثل باباش علی که تو یه روز مکّه رو فتحش کرد
می‌خواد فتح کنه توی یه روز تمام شاماتو

وارث هنده تو حمزه و جعفر منم
تو یهودی‌زاده و فاتح خیبر منم

اگه بی‌ریشه‌اید نسل شما مُرتده
ریشتونو پدرم علی تو خندق زده

أنَا عَقيلَةُ العَرب زينب...

اومد خودش عَلمو گرفت، تو دست چادر قدرت عشق
فدا می‌شن همه انبیاء، برای حُرمت چادرش

نگو زینب‌کبری که خودِ فاطمه برگشته
نگو زینب‌کبری که خودِ حیدر کرّاره

یه‌جوری خطبه می‌خونه خطیبه نزد حیدر که
برا یزید تا هفتا نسلش آبرو نمی‌ذاره

نسل بابای ما روشنه تا آخرش
ولی بابای تو رو می‌شناسن از مادرش

حیدر حیدر...

کوریِ اون دوتا حاسده‌ی بد حَسد
ما رو مردم به خدیجه می‌شناسند تا ابد

حیدر حیدر...

مقصود زِ عین و شین و قافی زینب
آیینه‌ی عصمت و عفافی زینب

دیدند تو و حسین را در گودال
او کعبه تو مشغول طوافی زینب

حیدر حیدر...

نظرات