اول مظلوم علی... حسن گرفته زیر شونهی بابا رو یادش اومد مدینه و اون روزگار و یادش اومد با دیدن ابروی زخمی دوباره اون میخ در و پهلوی زخمی (هی روزگار علی، سی و پنج ساله، روضه داره علی)۲ اول مظلوم علی... سایهی غربی رو سر مسجد کوفه که قتلگاه حیدرِ، مسجد کوفه درد دلاشو آخه باید بگه با کی عمامهی خونی کجا چادر خاکی آه ای خدای علی شهر کوفه شد، کربلای علی اول مظلوم علی... فدای گریههای مادر ابالفضل یه روز مثل علی میشه سر ابالفضل هلهله و لحظهی آخر ابالفضل نا محرما، معجر خواهر ابالفضل وای، شهر شام و عزا چه کنه زینب، توی بزم شراب یا ثارالله حسین...