امشب که در حسینیه باز شد

امشب که در حسینیه باز شد

[ امیر برومند ]
یا زینب ، امشب که در حسینیه وا شد ...
دلم وا شد ، بعد یه سال گمشده پیدا شد ...
دلم وا شد ، محرم کجا بودی ؟ 
سلام رفقای امام حسینی من ...
سلام چایی ریز و کفش جفت کن هیئت ...
سلام طبل و سنج و دمام محرم ...
محرمو دیدی ؛ خیال همه راحت ...
حسین جانم ، من اومدم واست گریه کنم ...
حسین جانم ، همین جا چند ساعت گریه کنم ...
حسین جانم ، می‌خوام برات راحت گریه کنم ...
حسین جانم ، حسین جانم ، حسین جانم ، جانم ...

*****
پاشو ببین سیاهیا این جا همه نورن ...
اونایی که انقلت آوردن ، خوردن ، همه کورن نمی فهمن ، نمی دونن ...
حسین حتی خاکشم شفای محضه ...
نرو ، جایی جز در خونه اش یه لحظه ...
حسین ، زندگیشو داد واسه منو تو ...
تو تو چنته چی داری ؟ بیار برای عرضه ...
بهت این جا هر چی بدن ، چیزی جاش نمیخوان ...
اون آقا که نمیری از یادش حتی یه بار ...
توی قبرم دوتایی با امام رضا میاد ...
حسین جانم ، حسین جانم ، حسین جانم ، جانم ...

نظرات