استقامت در لغت صبر است معنا زینب است

استقامت در لغت صبر است معنا زینب است

[ جواد مقدم ]
استقامت در لغت صبر است و معنا زینب است
صبر باشد قطره ای ناچیز و دریا زینب است

در جهان آفرینش بهترین زن فاطمه است
اما بین زن‌ها بهترین زن بعد زهرا زینب است

زینت دوش نبی باشد حسین ابن علی
آنکه باشد زینت دامان بابا زینب است

آنکه در تاریخ نامش می‌درخشد تا ابد
فارغ التحصیل دانشگاه مولا زینب است

آنکه نطق آتشین‌اش کوفه را زیر و زبر
کرد و شد آیینه ساز خلق دنیا زینب است

آنکه با تیغ زبان در عرصه‌ی آزادگی
بر علیه بردگی جنگید تنها زینب است

آنکه هستی یزید سُفله را بر باد داد
دختر فرخ فر ام ابیها زینب است

آنکه سر خط جهاد فی سبیل الله را
با اسارت رفتن خود کرد امضا زینب است

در جهان آفرینش بهترین زن فاطمه است
اما بین زن‌ها بهترین زن بعد زهرا زینب است

******
یه داغه، یه درده، که انگاری مثه باد خزونه
یه بغضه که داره، بازم قلب ماها رو می‌سوزونه
یه مرد غریبه، کسی حالشو اصلاً نمی‌دونه

بازم شعله از در زبونه کشید
بازم اهل یک خونه در اضطراب

بزرگِ قبیله، دلش خون شده
با دستی که حبسه میون طناب

این همه زجر و مصیبت، واسه‌ این آقا زیاده
صادق آل عبا رو، می‌برن پای پیاده

سیدی امام صادق ...

بدون عمامه، آقا رو می‌برن از دل خونه
غرورش شکسته، بمیرم که چشاش کاسه‌ی خونه
زمین خورد تو کوچه، رو دستاش داره از کینه نشونه

نفس می‌زنه باز، نفس می‌زنه
مثه حیدر از غصه قلبش پُره

داره روضه می‌خونه زیر لبش
مثه مادرش هی زمین می‌خوره

روضه‌ی قد کمونی، پیش چشماشه همیشه
غیر گریه واسه مادر، روز آقا شب نمیشه

سیدی امام صادق ...

یه روضه‌ است، که یادش
دل عالمو خون کرده همیشه
همونی، که داغش
شکسته دل ما رو مثه شیشه
تو مقتل، نوشته
مثه روز حسین پیدا نمیشه

کسی که خدا روضه خونش شده
تو گودالِ خون، دست و پا می‌زنه

تن نیمه جونش روی خاکه و
داره مادرش رو صدا می‌زنه

تا دم مقتل رسیده، خواهرش با دیده‌ی تر
دخترش تو خیمه داره می‌زنه بر سینه و سر

مظلوم حسین، غریب حسین
عطشان حسین، عریان حسین

نظرات