آه گوشواره شکست

آه گوشواره شکست

[ محمدحسین حدادیان ]
آه گوشواره شکست
بی حیا سیلی زد با هر دوتا دست

مادرم روی خاک کوچه نشست 
آه گوشواره شکست

(وای دستت بشکنه 
این که داری می‌زنی ناموس منه) ۲
کجا مردی بی هوا زن رو می‌زنه

از روی چادرش پاتو بردار 
آخه خورده با سر به دیوار

(آه کشتن مادرو) ۲
بی حیاها با لگد وا کردن درو 
نامسلمونا زدن یاس حیدرو
آه کشتن مادرو

(با خنجر می‌زدن) ۲
تیغ و از بین شکاف در می‌زدن 

(آه ابرومو شکست) ۲
با لگد اون نامرد پهلومو شکست 
فاطمه روی خاک خونه شکست
آه پهلومو شکست

(ای وای از میخ در) ۲
یه طرف مادر افتاد یه طرف پسر

****

یکی عصا می‌زد
 یکی به روی صورتت آقا با کف پا می‌زد
یه مادر هم گوشه‌ی گودال تو رو صدا می‌زد

به سمت گودال از خیمه دویدم من
شمر جلوتر بود دیر رسیدم من

نظرات