آه ریان ناله می‌زنم براش از جان

آه ریان ناله می‌زنم براش از جان

[ سجاد محمدی ]
آه ریان، ناله می‌زنم براش از جان
آه ریان، حتی از شریعه خورد حیوان
آه ریان، جلو چشمامه همین الان

می‌زنه سنان جدا شمر جدا، وا محمدا وا محمدا
برسه اگه صدایی به صدا، وا محمدا وا محمدا

الاقل صیدتو رو به قبله کن 
شمر حوصله کن شمر حوصله کن
 
اول بکش بعد هلهله کن
شمر حوصله کن شمر حوصله کن 

زود راحتش کنید
رو تنش پا نذارید کمتر اذیتش کنید
میدونید این کیه که می‌خواید هتک حرمتش کنید

همه منتظرن مادرش برسه
کاش صدای برادر به خواهرش برسه 

دست قاتل اگه به سرش برسه 
وای خدا به داد موی دخترش برسه

ای حسینم ای خسینم ای ضیا هر دو عینم

عمه‌جانم عمه‌جانم عمه‌جان قدکمانم

اصلا از مادرش حیا نکردن
نهرش کردن و اعتنا نکردن
با یه ضربه سرو جدا نکردن

با دوازده ضربه سرو بریدن
پیکرش رو روی زمین کشیدن 

شمر اگه بره، سنان نمی‌گذره
تو قتلگاه تو زمان نمی‌گذره

غروب شد خورشید نشست
شمر ولی از تنت پا نشد
اذون گفت نمازش رو بست
راه حلقت ولی وا نشد

یک زن تنهام چطور، شمرو ازت جدا کنم
پاشو اذون مغربه، من به کی اقتدا کنم

آه زدن، تو رو غربتاً الی الله زدن
آه زدن، و توکلت علی الله زدن

هی زدن تو رو تو مجلس می زدن

ای تشنه لب حسین حسین حسین

من که عمر رفته بودم تنها به مجالس زنانه
رفتم وسط شراب خواران

چون چاره نیست میروم و می‌گذارمت
ای پاره پاره تن به خدا می‌سپارمت

تیر از بس که خورده بود حسین
بر تنش مثل پیروهن شده بود
نیزه‌هاشان تمام شد کم کم
موقع سیلی زدن شده بود 

نفسش بین راه برمی‌گشت
موقع دست و پا زدن شده بود
همه رفتند شمر ول کن نیست

لا اقل صیدتو رو به قبله کن
شمر حوصله کن شمر حوصله کن

از سر صبر کشتنت 

حسین حسین ...

چقدر شلوغه قتلگاه، نمیرسه صدات 
خودت بگو حسین باید چیکار کنم برات

نگاهمه به علقمه کجاست برادرم
ببینه دست به دست داره می‌گرده معجرم

حسین...

نظرات