آه ای تابوت

آه ای تابوت

[ وحید شکری ]
آه ای تابوت 
کی خبر داشت یه روز به تو بیفته کارم 
بانویِ عالمو به دستِ تو می‌سپارم 
آه ای تابوت 

آه ای تابوت 
وقتِ تشییع، مراقبِ تنِ زهرا باش 
نذاری تازه شه دوباره دورِ زخماش
(آه ای تابوت)۲ 

تو وفا کن، آخه در وفا نکرد 
وقتی دید علی شده تنها 
تو وفا کن، آخه در وفا نکرد 
کَنده شد با یک لگد از جا
تو وفا کن، آخه در وفا نکرد 
چی گذشت به پهلویِ زهرا 

آه غرورِ یه مردو شکوندن
همسرش رو تو کوچه کشوندن 
خونمونو تو آتیش سوزوندن 

آه بمیرم، بمیرم، بمیرم ...

*****

آه ای تابوت 
چند روزِ پیش که اسمِ تو اومد تو خونه 
بی‌بی لبخند زد و دیدم علی گریونه 
آه ای تابوت 

آه ای تابوت 
تو نبودی ببینی پشتِ در غوغا بود 
اونکه لِه شد تو کوچه، چادرِ زهرا بود 
آه ای تابوت 

تو وفا کن، مِسمار که وفا نکرد 
گُر گرفت تو هُرمِ آتیشا 
تو وفا کن، مِسمار که وفا نکرد 
فِضه می‌دونه چی شد اونجا 
تو وفا کن، مِسمار که وفا نکرد 
چی گذشت به محسنِ زهرا 

پا به ماه سخته رو خاک بشینی 
خوب شد اون روز نبودی ببینی 
یادمه گفت که فِضه خُذینی 

آه بمیرم، بمیرم، بمیرم ...

*****

آه ای تابوت 
تو کمک حالِ ما هستی میونِ غم‌ها 
مثلِ امروز به دادمون برس عاشورا 
آه ای تابوت 

آه ای تابوت 
به تو می‌خوام بگم سفارشِ آخر رو 
تو باید جمع کنی جسمِ علی‌اکبر رو 
آه ای تابوت 

تو نمیای اما یک عبا میاد 
تا کمک حالِ حسین باشه 
تو نمیای اما یک عبا میاد 
نذاره که دستِ تنها شه
تو نمیای اما یک عبا میاد 
تابوتِ یه اِرباً اِربا شه

یادِ اون روز، بُریده امونم 
غصه‌هایِ حسینو می‌دونم 
که همش میگه پاشو جوونم 

آه جوونم، جوونم، جوونم ...

نظرات