آمد کنار بستر زهرا علی نشست آهی کشید و از دل پر درد نگاه کرد خورشید اسمان ولایت ستاره ریخت تا یک نظر به هاله اطراف ماه کرد گفت ان سیاه دل که به تو سد راه کرد روی تو را نه روز علی را سیاه کرد