آخرِ یه شب این گریهها میبَره سوی چشامو اشکامو پاک کن حسین، دست بکِش روی چشامو آخرِ یه شب این گریهها جونمو به لب میاره خوب میدونی که نوکرت طاقت دوری نداره میخوام که فریاد بزنم دلم برات تنگ شده کجا برم داد بزنم؟ میخوام فقط زار بزنم دلم میخواد اسم تو رو پیش همه جار بزنم * * * من قلبم برا، بارون لک زده دیدم کربلا، بارون اومده باشه باوفا، باز راهم نده امّا جون تو، من حالم بده حسن، یا حسن...